ملودی عشق

کاش ؛ کسی پیدا می شد که بخواهد بشنود فریاد بی صدا را . . .

ملودی عشق

کاش ؛ کسی پیدا می شد که بخواهد بشنود فریاد بی صدا را . . .

قیر شب * *

دیرگاهی است در این تنهایی

رنگ خاموشی در طرح لب است

بانگی از دور مرا می خواند

لیک پاهایم در قیر شب است

 

دست جادویی شب

در به روی من و غم می بندد

می کنم هر چه تلاش

او به من می خندد

 

نقش هایی که کشیدم در روز

شب ز راه آمد و با دود اندود

طرح هایی که فکندم در شب

روز پیدا شد و با پنبه زدود

نظرات 2 + ارسال نظر
شهرزاد دوشنبه 15 بهمن 1386 ساعت 01:35 ب.ظ http://shahrzad91r.blogsky.com

سلام عزیزم:
خوبی؟؟؟
به جا آوردی؟؟؟؟تو وب یاشار یه صحبتی با هم داشتیم...
عزیزم خوشحال میشم که یه دوست خوبی همچون شما داشته باشم اگز مایل به تبادل لینک بودی من خوشحال میشم ؛به منم خبر بده گلم...
قلم صادقی دارید...
فدای شما...
موفق باشید و پیروز....
یا حق!!!!

پریناز پنج‌شنبه 30 خرداد 1387 ساعت 01:41 ق.ظ

فوق العاده بود. من لذت بردم. تمام صفحات وبلاگتون را دیدم و حال کردم. ممنون.

منم ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد