ملودی عشق

کاش ؛ کسی پیدا می شد که بخواهد بشنود فریاد بی صدا را . . .

ملودی عشق

کاش ؛ کسی پیدا می شد که بخواهد بشنود فریاد بی صدا را . . .

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

این دفعه نه یک شعر؛ نه یک داستان؛ و نه یک حرف تازه

 

فقط یه سوال دارم یه سوال قدیمی اما بی جواب

 

 

                                                  عشق یعنی چی ؟! ؟!‌ ؟!

 

 

چیزی من فهمیدم اینه که خیلی چیز ها را از دست می دی تا مفهومش را پیدا کنی

 

و بعد از این که معنا شو فهمیدی می بینی کسیو که عاشقش بودی از دست دادی

 

( تعجب نکنبن اگه اول این داستان را نمی دونین تو بلاگ قبلیم همشو نوشتم ؛ این تو هم اضافه اش می کنم ؛ منتهی زمانی که پایانش را هم بدونم ؛

زمانی که مطمئن شم ؛ زمانی که . . . )

نظرات 15 + ارسال نظر
مکتوب یا خودم چهارشنبه 1 اسفند 1386 ساعت 08:01 ب.ظ http://confused.blogsky.com

عشق؟!!!
جزو واژه های غریب شده...
جوابتو برات ایمیل می کنم باشه؟

باشه منتظرم مرسی

مهیار پنج‌شنبه 2 اسفند 1386 ساعت 12:02 ق.ظ http://www.naz66.blogsky.com

سلام خوبی شما
عشق یعنی داشتن علاقه به محبوب (حالا محبوب میتونه شخص باشه یا جسم یا...)

رویای خاکستری پنج‌شنبه 2 اسفند 1386 ساعت 12:13 ق.ظ http://www.royayekhakestary.blogsky.com

عشق فقط خداست. چرا؟ چون عشق هیچ وقت تموم ننمی شه و کم نمیشه ولی این چیزی که اسمشو می ذاریم عشق ٬ نهایتا بعد از چند سال که جدا می شیم از هم ٬ از بین می ره.
ولی اگه بخوام جملات عاشقانه بگم ==== عشق ٬ نرسیدن است.

عشق ٬ همیشه یک نقطه اوج است.

اما به نظر خودم == عشق خداست . عشق ٬ مادر و پدر. خودِ‌ آدم. هوا و آسمون و ....
راستی ببخشید دیر سلام کردم.
موفق باشی

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 2 اسفند 1386 ساعت 11:23 ق.ظ http://www.wall.blogsky.com

سلام
می دونی شاید اینم عشق نیست....
چیزی که همه چیز را از دست بدیم و بدستش بیاریم...دنیا محله تجربه کردنه...
شاید باید عشق را در چیزهای دیگه و جاهای دیگه جستجو کرد...

خیل عرفانیه

خدا
و چیزهای بالاتر
. . .

اما همه ی ما انسانیم و ضعف ها ی خودمون را داریم

ما نمی تونیم از چیزی که بخشی از وجودمونه فرار کنیم یا نپذیریمش

و این یعنی انسان بودن
یعنی اشتباه کردن
یعنی تکرار
و تکرار

بید مجنون پنج‌شنبه 2 اسفند 1386 ساعت 02:51 ب.ظ http://from2008.blogsky.com

چرا گرفته دلت، مثل آنکه تنهایی.
چقدر هم تنها!
خیال می کنم
دچار آن رگ پنهان رنگ ها هستی.
دچار یعنی
عاشق.
و فکر کن که چه تنهاست
اگر ماهی کوچک ، دچار آبی دریای بیکران باشد.
چه فکر نازک غمناکی !

دقیقا همین

بید مجنون پنج‌شنبه 2 اسفند 1386 ساعت 02:52 ب.ظ http://from2008.blogsky.com

دلم هوای تو دارد
و شانه های تو میدانم که مرا آرزو میکنند
همیشه همینطور است
کسی که تشنه است آب میخواهد
و شانه های تو تشنه اند
و چشم های من آبستن

مونا پنج‌شنبه 2 اسفند 1386 ساعت 04:18 ب.ظ

سلام مرسی از اومدنتون.به نظره من عشق زمانیه که انقدر یه نفرو دوست داری تا به درجه ی عشق برسی و زمانی یه این درجه رسیدی هوست رو دخالت ندی و فقط طرفت رو به خاطره خودش به خاطره نگاهش که جرقه ای از عشقه بخوای اپم منتظرتم.

شبنمکده پنج‌شنبه 2 اسفند 1386 ساعت 04:33 ب.ظ http://www.abaei.persianblog.ir

عشق یعنی آنچه نگفتنی است

نه همیشه

خیلی چیز ها حتی اگه واقعی هم باشن تا گفته نشن دیده نمی شن

یاد گرفتم که اگه چیزی را می خوای باید شهامت بیانش را داشته باشی

گرچه مطمئن نیستم خودم داشته باشم

بید مجنون پنج‌شنبه 2 اسفند 1386 ساعت 06:41 ب.ظ http://from2008.blogsky.com

راستی یه جواب هم واست اینجا دیدم
http://papiroosi.wordpress.com

فائقه جمعه 3 اسفند 1386 ساعت 03:26 ب.ظ http://www.faegheh.blogsky.com

سلام خوبی؟
به نظر من عشق یعنی بیش از حد و تا پای جان خواستن.اگه وقت کردی بیا به وبلاگم آپم

فک می کنی چند نفر تو دنی پیدا می شن که حاضرن تا این حد پیش برن !‌ ! !

رویای خاکستری شنبه 4 اسفند 1386 ساعت 11:46 ب.ظ http://www.royayekhakestary.blogsky.com

سلام عزیزم. خوبی ؟
من آپم
موفق باشی

وگا یکشنبه 5 اسفند 1386 ساعت 07:31 ب.ظ http://i-vega.blogsky.com

سلام ملودی عزیز..
در مورد عشق پرسیدی....عشقی که اصلا بهش فکر نمی کردم... تا وقتی که از دستش دادم...تا اینکه یه روز وقتی که دلیل همه تنهاییها و دلتنگی هامو فهمیدم ...دیدم که عشقم نیست . من به معنای واقعی کلمه شوکه شدم وقتی فهمیدم که عشقم به خاطرم چه کارها یی نکرده بود و من اصلا اعتنایی نداشتم.

چیزی که من از عشق میدونم اینه که فقط وقتی به اون لحظه فکر میکنم...خودمو میبینم که دارم ازش دور میشم...توی خیالم اونو می بینم که داره بهم ...به دور شدنم نگاه میکنه...دروغ نمیگم وقتی که میگم هر روز هر لحظه حتی الان که دارم برات تایپ میکنم صداش رو میشنوم که به من میگه (...) برگرد...
شاید عشق یعنی همین...منتظر نظرتم.

فک کنم منم همین کارو کردم

مسخره است وقتی می فهمی عاشق شدی که دیگه دیر شده

و از اونم مسخره تر اینه که

بفهمی از همون اول عاشق بودی

اما نمی دونستی به این می گن عشق

و اون می دونسته

عسل دوشنبه 6 اسفند 1386 ساعت 03:25 ب.ظ http://www.tanhai68.blogsky.com

عشق میتونه یه دام باشه دامی که تا چشمات را باز میکنی میبینی توش گیر کردی و هیچ راه فراری نداری...عشق دام تنهایی نه وصال ...عشق یعنی یک عمر منتطر کسی ماندن و او بی خبر ماندن....عشق تنها این نیست عشق واژه ای که نمیشه گفت چیه ...عشق مثل قوانین فیزیک و شیمی و سایر علوم کشف شدنی نیست عشق یه راز که تا ابدی دست نخورده باقی می مونه ..مگه ندیدی اونایی که خواستن بفهمن هرگز نتونستن لیلی،مجنون،خسرو،شیرین بازم بگم ...نه جانم عشق معنا شدنی نیست؟!!

انتظار

انتظار

و باز هم انتظار

با این موافقم اما نه همیشه

خسرو و شیرین به هم رسیدن هر چند کو تاه

رومئو و ژولیت هم همین طور

. . .

با خودم می گم

اگه قرار به بنرسیدن باشه

پس امید برای چیه

پس ما برای چی انسان هستیم

؟‌ ! ؟ !

نه نمی تونه فقط این باشه

یک تلاش بی هوده

! ! !

پسرک غمگین شنبه 11 اسفند 1386 ساعت 04:25 ق.ظ http://stonehearts.blogsky.com

سلام

خووبی؟؟
اسمتو نمیدونم

ولی جوابتو فکر کنم که میدونم

عشق یه چیزی بین دروغ و راسته

تشخیصش سخته

عشق یه احساس قشنگ ولی درد ناکه

عشق یه احساس نزدیکیه ولی آخرش دوری و هجرانه
طعم تلخ این رو الان من احساس می کنم

با تمام وجودم این حس دردناک رو احساس می کنم

با تمام وجود...

منتظرت هستم

به وبیاگم بیا ملودی عشق...

منتظرم

اینجا من فقط ملودی عشق هستم همین



آره می دونم دقیقا همین طوره که توصیف کردی

بهنام جمعه 17 اسفند 1386 ساعت 10:11 ب.ظ http://white-black.blogsky.com/

خیلی دوست داشتم چیزی بنویسم که خودم رو هم قاع کرده باشه، نمیدونم چطور میشه تعریفش کرد ولی میدونم وقتی در گیرش میشی چوری میشی:
وقتی هست نگرانی
وقتی نیست غمگینی
ولی وقتی میره، تا مدتها دیگه هیچ چی نیستی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد