ملودی عشق

کاش ؛ کسی پیدا می شد که بخواهد بشنود فریاد بی صدا را . . .

ملودی عشق

کاش ؛ کسی پیدا می شد که بخواهد بشنود فریاد بی صدا را . . .

مرگ

و نترسیم از مرگ

مرگ پایان کبوتر نیست

مرگ وارونه ی یک زنجره نیست

مرگ در ذهن اقاقی جاری ست

مرگ در آب و هوای خوش اندیشه نشیمن دارد

مرگ با خوشه ی انگور می آید به دهان

مرگ مسئول قشنگیه پر شاپرک است

مرگ گاهی ریحان می چیند

مرگ گاهی ودکا می نوشد

گاه در سایه نشسته است و به ما می نگرد

و همه می دانیم

ریه های لذت ،  پر اکسیژن مرگ است

کاش همه ی اون هایی که از اینجا می رن برن یه جای بهتر ،  یه جای خوب

کاش خدا همه را ببخشه

کاش جوری زندگی کنیم که اگه یهو مجبور شدیم بریم

خوب بریم و کسی نباشه که از رفتنمون خوشحال بشه

نظرات 26 + ارسال نظر
محمد فهندژ دوشنبه 26 فروردین 1387 ساعت 05:43 ب.ظ http://www.ottelo.blogsky.com

ما به فریاد خوشیم گرچه سودی نبریم
به ما هم سری بزنید . موفق باشید .

E131 دوشنبه 26 فروردین 1387 ساعت 06:26 ب.ظ

سلام.
خوبین؟
ببخشید اصلا متوجه نشدم منظورتون رو!یعنی چی چقدر زود دیر می شود؟

یعنی فقط وقتی آدم ها می میرن

همه یادشون می افته چقدر دوستشون داشتن

یعنی تو مراسم تدفین کسایی میان

که اگه اون آدم نمی مرد

تا ۱۰۰ سال دیگه هم بهش سر نمی زدن

آمنه دوشنبه 26 فروردین 1387 ساعت 06:47 ب.ظ http://www.sehr.blogsky.com

سلام
گر چه لازم هست که راجع به مرگ صحبت شه اما چرا اینجا؟
ازتون خبری نیست
فراموش شدیم؟!؟!؟!؟!؟
تا بعد
آپم
بای بای

شاید چون این بلاگ ها بیانگر منن و زندگیم

و اینم یه صفحه از ورق تلخش

که الان زمانش رسیده

سپیده دوشنبه 26 فروردین 1387 ساعت 06:50 ب.ظ http://sepideh-ahmadi.blogsky.com/

این جا ،



تنها جایی است که من فقط یک بار از ان عبور میکنم ...



بگذار هر کاری از دستم بر میاید برای این ادم ها ،‌انجام بدهم ..



بگذار به من سخت بگذرد و به دیگران خوش ..

قرن ها این گونه زیسته ام

اما

امروز واقعا خسته ام

سینا دوشنبه 26 فروردین 1387 ساعت 07:34 ب.ظ http://khaaen.persianblog.ir

دلم گرفت

دل من سال ها ست گرفته

امیر دوشنبه 26 فروردین 1387 ساعت 07:43 ب.ظ http://amghha.blogsky.com

سلام
زیاد بهت سر میزنم ولی بعضی وقتا یادداشت نمی زارم

خوشحالم می کنی به هم سر میزنی
موفق باشی

خوب عزیزم

من که غیب گویی بلد نیستم

وقتی نظر ندادی چه جوری بفهمم اومدی

:-(

امیر دوشنبه 26 فروردین 1387 ساعت 07:43 ب.ظ http://amghha.blogsky.com

دیگر به احترام دلم، قلب جنون نمی زند
عشق هم دگرسری به بیستون نمی زند
چنان در این غروب ها اسیر بوی غربتم
که دست عاشقمبه جز طرح فسون نمی زند
خسته تر از همیشه ام، شکسته تر ز شیشه ام
برایسقف بی کسی، کسی ستون نمی زند
به پاس زخم های من که تا همیشه زندهاند
بلوغ گریه هم سری به بغض خون نمی زند
بیا و شیشه مرا به احترام دفنکن
که سالهاست در غمت به بیستون نمی زند

بهداد دوشنبه 26 فروردین 1387 ساعت 08:46 ب.ظ http://behi957.blogfa.ir

اینو بدون که مرگ پایان کبوتر نیست
یا به قولی:
تا شقایق هست زندگی باید کرد

آره

اینو باور دارم

شناسنامه من یک دروغ تکراری است دوشنبه 26 فروردین 1387 ساعت 10:16 ب.ظ http://yek3tare.blogfa.com

سلام
خوبی؟
من ۲ تا بلاگتو خوندم
اما منظور و درکت رو از مرگ نفهمیدم
خدای نکرده تازگی کسی رو از دست دادی؟
یا خودت باز خدای نکرده دلت میخواد به مرگ برسی؟
هر چی باشه مرگ حق همه هست
و بعضی به آرامش می رسند و بعضی دیگه نه
ان شاالله همه ما عاقبت به خیر میشیم
مانا باشی عزیز

گزینه ی اول

اون هم درست روز قبل نوشتن اینا

به طور کاملا غیر منتظره

بید مجنون دوشنبه 26 فروردین 1387 ساعت 10:49 ب.ظ http://from2008.blogsky.com

هرگز از مرگ نهراسیده ام
اگرچه دستانش از ابتذال شکننده تر بود
هراس من باری
همه از مردن در سرزمینی است
که مزد گورکن از آزادی آدمی افزون باشد
جستن
یافتن
و آنگاه به اختیار برگزیدن
و از خویشتن خویش بارویی پی افکندی
اگر مرگ را از این همه ارزشی بیشتر باشد
حاشا
حاشا
که هرگز از مرگ هراسیده باشم

شاملو

به تو تسلیت و به خودش و به روح بزرگش تبریک میگم

پسرک غمگین سه‌شنبه 27 فروردین 1387 ساعت 07:11 ق.ظ http://stonehearts.blogsky.com

سلام

من با آغوشباز از مرگ استقبال می کنم. چون مرا به آنچه که باید می رساند...

واسم مهم نیست بقیه چی میگن. آدم خوبی بودم یا بد؟
حیف بود یا نبود.
زود بود یا دیر

یا هر حرف دیگه...

مهم نیست.
مهم اینه که ما باید یه روزی بریم. از اینجا...

دیر نمیشه. هیچوقت برای زندگی دیر نیست هیچوقت مرگ زود سراغمون نمیاد..

شاید باشی آبجی گلم..

بای...

پسرک غمگین سه‌شنبه 27 فروردین 1387 ساعت 07:26 ق.ظ http://stonehearts.blogsky.com

راستی اون یکی وبلاگمو دیگه روبه راهش کردم...

هر از گاهی یه سری هم به اون بزنی بد نیست...

ولی شعر نیست داخشلش. متنهای روزانمه...
بخونی اولیشو میفهمی چه نوع متنیه.

تا بعد

رویای خاکستری سه‌شنبه 27 فروردین 1387 ساعت 08:42 ق.ظ http://www.royayekhakestary.blogsky.com

سلام دوست نازنینم. خوبی؟
آپ خیلی قشنگی کردی. آفرین به تو .
آره ولی مرگ حقه. اما واقعا تلخه. نه برای خود نه. دیدن مرگ عزیزان تلخه.
مثل من که صمیمی ترین دوستم ٬ ۱۴ فروردین ۸۷ ٬ فوت کرد.
آپ زیبایی بود.
موفق باشی گلم.

می دونم

هون طور که مطمئنم همه ی اونایی که میرن

الان یه جای بهترن

هر جا باشه

رضا سه‌شنبه 27 فروردین 1387 ساعت 08:31 ب.ظ http://d0o0osetdaram.persianblog.ir/

سلام
خوبین :-)
مرسی حوصله کردی بهد از مدتها به ما هم سر زدین :-)

هر جا هستی دلت شاد باشه تنت سالم

راستی منم از مرگ نمی ترسم مثه سهراب

هپلی چهارشنبه 28 فروردین 1387 ساعت 09:50 ق.ظ http://happali.blogsky.com

سلام همسایه

قهری با من ؟

سر نزدی چند وقته

پسرک غمگین چهارشنبه 28 فروردین 1387 ساعت 09:58 ق.ظ http://raina.blogsky.com

در مورد مرگ نوشته بودی...

یه روز داشتم فکر میکردم که اگر من یه روز بمیرم چه اتفاقی می افته...

آخرشم این رو توی دفترچه خاطراتم نوشتم که گفتم شاید مرتبط باشه به نوشته تو:
یک آآآه برای آنهایی که دوستم دارند

و یک لبخند برای آنهایی که از من متنفرند

این است مرگ من

و دیگر هیچ

قطره ای اشک برای آخرین بار

و لبخندی برای اولین بار

همه چیزیست که برایم می ماند

حسرتی برای فرصتهای از دست رفته

و امیدی به آنچه برایم مانده

حقیقتاً چه چیزی برایم خواهد ماند؟

در ورای این چاه تاریک؟

نمیدانم

و باز هم سخن آن شاعر را تکرار می کنم:

یک آآآه برای آنهایی که دوستم دارند

و یک لبخند برای آنهایی که از من متنفرند


آبجی گلم . امیدوارم که همیشه شاد باشی...

تابعد

راست می گی دقیقا همینه

فقط یک آه

و یا یک لبخند

و دیگر هیچ

محمود چهارشنبه 28 فروردین 1387 ساعت 11:28 ق.ظ http://akherateshgh.blogfa.com

مرگ پایان همه چیز نیست

مرگ مانند سلام آغاز است

آغاز زیبایی آغاز وصال آغاز ...

شهرزاد چهارشنبه 28 فروردین 1387 ساعت 05:02 ب.ظ

سلام عزیزم:
خوبی؟؟
مرگ هیچ وقت ترس نداره..
با مرگ گویی دوباره زنده میشویم..
جهنم و بهشت ما هیمین دنیاست..خودمون توشه یی خودمون و اون دنیامون را رقم میزنیم..همه چی بستگی به خودمون داره/....
فدای تو بشم انگاری مطلب وب منو نخوندی این دفعه چونئ نظری در این رابطه به من ندادی...
فدای تو
یا حق!!

من ؟!؟!!؟!
کِی ؟!؟!؟!!؟

من هر وقت اومدم نظر دادم
نوشته ات را هم خوندم

اگه نخونمش
مثل خیلی ها نمی گم
خوندم
قشنگ بود آموزنده بود و ...
می گم اومدم نخوندم

همین .

پریا چهارشنبه 28 فروردین 1387 ساعت 11:19 ب.ظ http://pariyakermani.blogsky.com

این خود ما آدما هستیم که باید کاری کنیم خوب زندگی کنیم و بعد از مرگم به خوبی یادمون کنن.
تا که بودیم کسی ، گشت ما را غم بی همنفسی
تا که رفتیم همه یار شدند ، خفته ایم و همه بیدار شدند
قدر آیینه بدانیم چو هست ، نه در آن وقت که اقبال شکست

نه

نه موافق نیستم

اگه بخوای واقعا خوب باشی

تعداد کسایی که ازت متنفرن بیشتر از وقتیه که بخوای بد باشی

!!!

محمدرضا پنج‌شنبه 29 فروردین 1387 ساعت 11:13 ق.ظ http://osstad.blogfa.com/

سلام
آزویم اینست نتراود در چشم تو اشک مگر از شوق زیاد و به اندازه ی هر روز تو عاشق باشی عاشق آنکه تورا می خواهد.............
ممنون که این موضوعو انتخاب کردی .....

من انتخاب نکردم

همه ی نوشته هام برگفته از اتفاق هاییه که برام می افته

پس من اون ها را انتخاب نمی کنم

اونا منو انتخاب می کنن

وگا پنج‌شنبه 29 فروردین 1387 ساعت 09:56 ب.ظ http://i-vega.blogsky.com

یه روز صبح که از خواب بیدار شدم با همه وجودم آرزو کردم که امروز برم تو کما یا بمیرم یا برم به یه خواب طولانی...........چون انگار خیلی دلزده از دنیا و آرزوهاش بودم. بگذریم که اون روز اتفاقی افتاد و خیلی به من خوش گذشت.راستش رو بخوای هر روز صبح که میرم سراغ روزم و ... یه جورایی انتظار مرگ خودم رو دارم.. فکر میکنم دیگه برنمیگردم...فکر میکنم بهتره که همیشه به امروزمون امیدوار باشیم .راستش ملودی با تو درد و دل میکنم این فکر روزانه منو خیلی آزار میده.ولی همیشهوقتی دارم برمیگردم احساس میکنم چقدر امروز زود تمام شد.امروز هم روز من بود حیف که درست درکش نکردم!
-------------------------------------------------------------
ملودی عزیز
همیشه شاد باشی

جوابتو میل می کنم

گرچه شاید یکم دیر باشه

ولی خب نبودم

سارا جمعه 30 فروردین 1387 ساعت 11:37 ب.ظ http://eshgh-e-noghreie.blogsky.com

سلام خانومی...

کلی هر دوتا وبلاگت رو خوندم کامنت تمام دوستای خوبت رو خوندم تا شاید بفهمم چی شده که از مرگ صحبت کردی...

بهت تسلیت می گم... به تو و تمام بازمانگان آن عزیز سفر کرده تسلیت می گویم و صبری عظیم را از ایزد منان خواستارم...

خیلی سخت دیدین سفر کردن عزیزی را و سخت تر از آن دیدن سفر غیره منتظره و ناگهانی عزیزی...

باسم دعا کن وقتی هم نوبت من شد با کوله باری پر سفر را آغاز کنم... باسم دعا کن من هم زیبا سفرم را آغاز کنم...

یه ریزه اینجا حرف زدم یه کوچولو هم توی اون وبلاگت...

عاشق شاد و موفق باشی
****************************************سارا*****

مرسی

مطمئنم زیبا سفر می کنی
وقتی زمانش برسه

نمی تونم توضیح بدم درست

من اونو شاید خیلی دوست نداشتم
شوکه بودم
چون می دونستم داره می میره
و مرد
بدون این که بقیه بفهمن

مهیار دوشنبه 2 اردیبهشت 1387 ساعت 02:18 ق.ظ http://www.mahyar.neda.blogfa.com

سلام خوبی شما...؟
ببخشید که اینقدر دیر جواب میدم...
با اجازتون من یک وب جدید ساختم به همراهی نامزدم ...
خوشحال میشم به من سر بزنی...
به امید دیدار...
بای بای...

وای وای وای

خب وقتی مثله من یه قرن دیر بیای یه قرنم دیر می فهمی اتفاقا رو

به زودی میام

خیلی زود

و تبریک

----------------------------------------------------------------------------

وای نه این آدرسو که می گه موجود نمی باشه

اون یکی بلاگتم که خالیه

من نمی تونم پیداتون کنم :(

سارا دوشنبه 2 اردیبهشت 1387 ساعت 09:23 ب.ظ http://eshgh-e-noghreie.blogsky.com

ســــــــــلام گلم

چه طوری؟

عاشق شاد و موفق باشی
****************************************سارا*****

سلام
مرسی

حمید سه‌شنبه 3 اردیبهشت 1387 ساعت 06:12 ب.ظ http://karaj400.blogsky.com

سلام ( گل )
عذر خواهم برای کامنت بی ارتباط با مطلب شما
در پی دوستانی که بر مطلب باور من پیام گذاشته اند به وبلاگ شما رسیده ام
قصدم از گذاشتن این پیام
1 تشکر از شما برا ی لطفی که به من داشته اید و
2 دعوت از شما برای بازدید مجددتن از وبلاگم
با آرزوی بهترینها برایتان
حمید

این کارت به نظرم خیلی قشنگ بود

که برگشتی جوابمو بخونی

حتما میام

------------------------------------------------------------

وای نه بازم

این بلاگو می گه موجود نیست

چه طوری پیدات کنم :(

سینا چهارشنبه 4 اردیبهشت 1387 ساعت 07:57 ق.ظ http://khaaen.persianblog.ir/

کم مینویسی؟

بیشتر می شه از الان به بعد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد