ملودی عشق

کاش ؛ کسی پیدا می شد که بخواهد بشنود فریاد بی صدا را . . .

ملودی عشق

کاش ؛ کسی پیدا می شد که بخواهد بشنود فریاد بی صدا را . . .

سال نو

بر بستر خاک اسطوره ای مان

با تکیه بر  ستون های تخت جمشید روییدیم

ریشه هامان

به آب دریای خزر و خلیج همیشگی فارس سیراب گشت

تیغ ها بر شاخسار و تبرها بر پیکرمان فرود آمد

گرمای تموز و سرمای زمستان تنمان را سوزاند

بس خزان بی ترحم از سرمان گذشت

ایستادیم

و جز بر آستان خداوند سر خم نکردیم

و اینک در بهاری دیگر

رویش برگ های سبز و شکوفه های سپیدمان را

به نظاره می نشینیم

تخت جمشید

در تصاویر حکاکی شده بر سنگ های تخت جمشید

هیچ کس عصبانی نیست

هیچ کس سوار بر اسب نیست

هیچ کس را در حال تعظیم نمی بینید

برده داری مرسوم نبوده

در بین این همه پیکر تراشیده شده،

حتی یک تصویر برهنه وجود ندارد !