ملودی عشق

کاش ؛ کسی پیدا می شد که بخواهد بشنود فریاد بی صدا را . . .

ملودی عشق

کاش ؛ کسی پیدا می شد که بخواهد بشنود فریاد بی صدا را . . .

هستم

ساحل افتاده گفت : گرچه بسی زیستم

هیچ نه معلوم شد آه که من کیستم

 

موج زخود رفته ای تند خرامید و گفت :

هستم اگر می روم گر نروم نیستم

درس

همیشه دو درس را در زندگی خود به یاد داشته باشید:

 

1)  جسارت در بیان عقیده

2)  جرات در پذیرش اشتباه

قیر شب * *

دیرگاهی است در این تنهایی

رنگ خاموشی در طرح لب است

بانگی از دور مرا می خواند

لیک پاهایم در قیر شب است

 

دست جادویی شب

در به روی من و غم می بندد

می کنم هر چه تلاش

او به من می خندد

 

نقش هایی که کشیدم در روز

شب ز راه آمد و با دود اندود

طرح هایی که فکندم در شب

روز پیدا شد و با پنبه زدود

تخت جمشید

در تصاویر حکاکی شده بر سنگ های تخت جمشید

هیچ کس عصبانی نیست

هیچ کس سوار بر اسب نیست

هیچ کس را در حال تعظیم نمی بینید

برده داری مرسوم نبوده

در بین این همه پیکر تراشیده شده،

حتی یک تصویر برهنه وجود ندارد !  

بی تو

من بیهوده می خواهم، از یاد تو بگریزم

ای همه هستی من، از مهر تو لبریزم

تو دریای من هستی، هرگز از خود مرانم

من ساحلی غریبم، باید با تو بمانم

بی تو، چون کویر تشنه ی آبم

بر موج هستی چون حبابم، بی قرارم و بی تابم

بی تو، چون کتاب بسته ای هستم

شاخه ی شکسته ای هستم، عابر خسته ای هستم 

 

به موبایلم نگاه کردم این sms اومد :

دیروز با یک دسته گل اومدی به دیدنم

با یک نگاه مهربون

همون نگاهی که سال ها آرزوش را داشتم و ازم دریغ می کردی

گریه کردی

گفتی دلت برام خیلی تنگ شده

می خواستم اشک هات را از رو صورتت پاک کنم ولی نمی تونستم

فقط نگاهت کردم

. . .

 

تو رفتی

ولی سنگ قبرم خیسه خیس بود !

 

 

من

هرگز نباید این قدر دیر برسم

چون در اون صورت خودم هم زنده نخواهم بود .

زندگی ۲

زندگی پژمردن یک برگ نیست

بوسه ای در کوچه های مرگ نیست

زندگی یعنی ترحم داشتن

با شقایق ها تفاهم داشتن

سال ها

سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد

آنچه خود داشت زبیگانه تمنا می کرد

جشن

شاید زندگی آن جشنی نباشد، که آرزویش را داشتی

اما حال که به آن دعوت شدی

                                تا می توانی زیبا برقص