و من شکستنم را دیدم
برای دومین بار
و این بار دردناک تر
می دونم تقصیر خودم بود
می دونم چرا تکرار شد
می دونم چرا اتفاق افتاد
اتفاق افتاد چون اعتراف کردم به دوست داشتن
پذیرفتم نیاز را
و گذاشتم ببینه خرد شدنم را
و ازش لذت برد
و پیروز مندانه از کنارم رد شد
نمی ذارم دیگه تکرار بشه
همین یه بار برای همه عمرم کافیه
من کسی را نمی شکنم
و اجازه نمی دم کسی شکستنم را ببینه
حتی اگه له شده باشم ، محکم می ایستم این بار
من کسی را فراموش نمی کنم
و اجازه نمی دم فراموشم کنن
قبل از این که به فکرش بیفتن ، من می رم این بار
من از کسی متنفر نمی شم
و اجازه نمی دم کسی دوستم نداشته باشه
قبل از این که بخوان حس بدی پیدا کنن ، من بی هیچ حسی می گذرم این بار