ملودی عشق

کاش ؛ کسی پیدا می شد که بخواهد بشنود فریاد بی صدا را . . .

ملودی عشق

کاش ؛ کسی پیدا می شد که بخواهد بشنود فریاد بی صدا را . . .

سال نو

بر بستر خاک اسطوره ای مان

با تکیه بر  ستون های تخت جمشید روییدیم

ریشه هامان

به آب دریای خزر و خلیج همیشگی فارس سیراب گشت

تیغ ها بر شاخسار و تبرها بر پیکرمان فرود آمد

گرمای تموز و سرمای زمستان تنمان را سوزاند

بس خزان بی ترحم از سرمان گذشت

ایستادیم

و جز بر آستان خداوند سر خم نکردیم

و اینک در بهاری دیگر

رویش برگ های سبز و شکوفه های سپیدمان را

به نظاره می نشینیم

خوشبختی

خوشبختی مثل یک پروانه می مونه

وقتی دنبالش بری ازت فرار می کنه

وقتی وایستی میاد رو شونه ات می شینه

 

 

این همون چیزیه که به معنای مطلق برای من رخ داد

گرچه دیر متوجهش شدم

منحنی * *

می دونی قشنگ ترین منحنی دنیا چیه ؟

 

لبخندی که بی اراده

روی لب های یک عاشق نقش می بنده

 

 

تا در نهایت سکوت

فریاد بزنه دوست دارم

اگر دنیای ما

اگر دنیای ما دنیای سنگ است

بدان سنگینی سنگ هم قشنگ است

اگر دنیای ما دنیای درد است

بدان عاشق شدن از بحر رنج است

اگر عاشق شدن پس یک گناه است

بدان دل عاشق شکستن صد گناه است

دوست داشتن

آغاز دوست داشتن زیباست

گرچه پایان راه ناپیداست

من به پایان نمی اندیشم

که همین دوست داشتن زیباست

باران

خوندن این پست باعث شد بعد از مدت ها بنویسم از دلتنگی هام برای . . .

 

باران

باران که ببارد همه چیز را میشوید

رد نگاه تو را

با تمام گناه من !

 

http://from2008.blogsky.com/?PostID=47

  

باران که می بارد

به یاد مردی می افتم

که عاشق باران بود

چون می توانست زیر آن آسوده گریه کند

تا روز بعد به دنیا بخندد

و دیگران را شاد کند

گرچه درونش غم موج می زد

و رفت

و نگذاشت کسی برای شاد کردنش

بجنگد

شاید نمی خواست

کسی برایش و در کنارش بگرید

اما نمی دانست

آن شخص می گرید اکنون ،  بدون باران

تا شاید قطره ای از اشک هایش بر بال شاپرکی بنشیند

و شاپرک پیغام انتظار را به گوشش برساند

 

 

چه طور می توانم * *

چه طور می توانم، دوستت نداشته باشم

وقتی چشمانم هر دم به خاطر تو می بارن

وقتی که تو تمام قلبم را گرفتی

وقتی دلم هر روز برات شور می زنه

وقتی قلبم واسه تو می زنه

وقتی به خاطر تو زنده ام

چه طور می تونم دوستت نداشته باشم

چه طور می تونم فراموشت کنم ؟ !

یک نفر

خنده ات را به همه بده

ولی لبانت را به یک نفر

 

عشقت را به همه بده

ولی وجودت را به یک نفر

 

بذار همه عاشقت باشند

ولی خودت عاشق یک نفر

اینجا منم ، فقط من * *

فک کردم یه بلاگ جدید بسازم و نوشته هام را از هم جدا کنم

آخه موضوعاتش داره یکم زیاد می شه

از حالا حرفهای خودم تو اون می نویسم

همه چیزو مثل یه دفتر خاطرات  

 

از این به بعد تقریبا هر روز یا حداکثر یه روز در میون آپم یادتون نره

( تو هر دو تاش )

 

توضیح :

( دو شنبه ۱۳ ام )

آدرسش تو لینک هام هست چرا می گین پیدا نمی شه

یه سر برین plz - مرسی